۱۳ مهر ۱۳۸۸

به بهانه سيزدهمين بيانيه

نقد تمام عيار سيزدهمین بيانيه ي مير حسين موسوي – وديگر بيانيه هايش- بنا به خصلت چند پاره اشان و نیز با در نظر گرفتن بار سياسي آن به مثابه راه رفتن بر لبه تيغ است و درنگاه اول به نظر مي آيد شايد در وضعيت كنوني لزوم چنداني هم نداشته باشد . با همه ي وجود امّا نمي شود چيزي نگفت تا حمل بر پذيرش بي كم كاست مواضع آن شود. ميرحسين دربيانيه ي پيشين بدون اينكه بخواهد جنبش را در چهارچوب حزب يا گروه خاصي به تله بيندازد با هوشمندي خود و همفكرانش از تقويت شبكه هاي اجتماعي سخن مي گويد . در واقع تا اينجاي كار چيزي را به جنبش تحميل نمي كند ، بلكه در نگاهي عميق ومدرن تعريفي نو و متفاوت ارئه كرده كه خصلتن نه قدرت حاكمه توان سركوب آن را دارد و نه در بستر زمان گزندي به او خواهد رسيد . مي توان گفت او فقط از يك اثر هنري ناب پرده برداري كرده است . اثري كه خود هنوز به ويراش و پيرايش نياز دارد آن هم در بستر زمان و به تشخيص خود جنبش و نه صرفن رهبرش. مسئله اي كه رهبر جنبش سبز نيز خود در سيزدهمين بيانيه اش به خوبي به آن اشاره مي كند: " روز قدس امسال نشان داد اين شبکه همچون نوزادي که به راه افتاده باشد با سرعتي باورنکردني در حال رشد است؛ به زودي سخن گفتن را هم آغاز مي‌کند و به زودي بالغ مي‌شود و همگان را به تحسين و احترام نسبت به خود وا مي‌دارد. آن وظيفه‌اي كه بر عهده ما قرار دارد آن است كه با تكثير انديشه‌هايي كه در حوالي آن شكل مي‌گيرد و با تذكر دائمي اهميت اين پديده مبارك از آن پرستاري کنيم "
ميرحسين موسوي تا اينجا را خوب مي بيند و خوب مي گويد . فهم او از شرايط تاريخي/ فرهنگي مردم فهم بالايي است . و نيز به لحاظ اخلاق سياسي در ميان همفكرانش از سلامت بيشتري برخوردار است . اما در پاره اي از موضع گيري هايش درزها و شکاف هايي وجود دارد که اغماض از آن اين امكان را دارد كه خود و جنبش را به بيراهه ببرد . او در بیانه ي سيزدهم – كه به رغم تشابه ظاهري اش با ديگر بيانيه ها سويه اي متفاوت دارد - تلاش مي كند جنبش را در بستري متفاوت تر آنچه هست باز تعريف و رهبري كند . تا جايي كه بيش از پيش سعي مي كند در پيوندي تاريخي خواستگاه حرکت هاي اعتراضی مردم را به دو دهه پيش پيوند دهد :" ما خواستار اجراي بدون تنازل قانون اساسي و بازگشت جمهوري اسلامي به اصالت اخلاقي نخستينش هستيم. و در مورد روز قدس مي گويد : " اين برکت، ميوه دورانديشي‌هاي امام بود. او بارها به ما مي‌گفت بنيان‌هاي درست را چنان بگذاريد که پس از شما اگر خواستند هم نتوانند آنها را خراب کنند. شايد ما نتوانسته باشيم حق اين رهنمود را به درستي ادا کنيم، ولي او خود در سيره‌اش اين‌گونه عمل مي‌کرد؛ تمامي ستون‌هاي جمهوري اسلامي را بر پايه‌هايي از اعتماد مردم برافراشت و علاوه بر آن در هر سال چندين سنت و ميعاد براي حضور عملي آنان در صحنه قرار داد، تا كسي قادر نباشد اين شالوده را ديگرگون كند"
پيوندي كه قبل از آنكه بيانگر ناآگاهي اش باشد بيانگر پايبندي او به ايدئولوژيي است که قائدتن برسازنده تفکر و عملکردش مي باشد. و نتيجتن تلاشي در گرداوري همه مخالفان حاکميت و دولت در دايره اي به نام معترضان به نتيجه انتخابات . و اين پاشنه آشيل "جنبش سبز" به رهبري ميرحسين موسوي است . اوهرگاه با نگاهی تاریخی/سیاسی و معطوف به خواست مردم به حوادث این چند ماهه می نگرد خوب مي بيند و خوب مي گويد. اما هرگاه توان آن را ندارد که از زير بار ايدئولوژي نهادينه شده در ذهنش شانه خالي کند ما را با درّه اي هولناک روبرو مي کند . واینجاست که اگرقرارباشد ميرحسين در هيئت رهبري بی بدیل برای جنبش باقي بماند ، بايد كمي درنگ كرد . چرا که قرار نيست هرگاه مردم از پس دشواريِ مبارزه هايي اينچنيني بربيايند در دامي ديگر بيفتند و باري به بارشان افزون شود . به رغم باور برخي از سياسيون که عمومن دوست دارند از دل اين بيانيه ها خوانشي متفاوت ارائه دهند ، بعيد به نظر مي رسد قصد نهایی ميرحسين از پيوند دادن حرکت هاي اعتراضي مردم به سنت هاي اوايل انقلاب صرفن مصون نگه داشتن خود و جنبش سبز از خطرات نه چندان دوراز انتظاري باشد كه كوتاچيان تدارك ديده اند . آنچه ميرحسين مي خواهد همين است که مي گويد و مي نويسد .
اعتراضات خياباني روزقدس بيش از پيش بر مردمي و سياسي بودن جنبش صحه گذاشت و به همين سبب اين خصلت را با خود دارد كه مرزها و شكاف ها را عميق تر كند و تمييز سره را از ناسره آشكارتر . شكوه اين حركت هراسي ويرانگردر دل حاكميت بنيان نهاد كه توان تحليل و واكنش را از آنان گرفت . تا جايي كه اين هراس دامن جناح محافظه كار را – كه بيش از همه به اين ويرانگري واقف است – نيز گرفت . ارائه طرح وحدت ملي از جانب جناح محافظه كار مهر تأييدي است بر اينكه :"اين آخرين پيام جنبش سبز خواهد بود ". پيامي كه بصورت شعار در آن روز خجسته خطاب به رأس حاكميت سرداده مي شد. روشن است كه ارائه دهندگان اين طرح مهم ترين دغدغه شان مصادره كردن جنبش به نفع خود و استفاده ي ابزاري از آن به منظور استيفاي موقعيت هاي از دست رفته شان مي باشد . و به حتم به واسطه نزديكي اين جناح به ميرحسين موسوي است كه ردپاي شان را در اين بيانه مي بينيم : خوبتر از نتايجي که در روز قدس به دست آورديم هنوز وجود دارد، کما اين که بدتر از وضعيتي که از آن رنج مي‌بريم و بدان اعتراض مي‌کنيم نيز هست. در پيش‌رو و در شرايط تاريخي ما تصوير روشني از نتايج رفتارهاي ساختارشکنانه نيست.
نگارنده اين نوشتار خود به اين قائل نيست كه رفتارهاي ساختارشكنانه تنها راه رسيدن به همه ي آن چيزي است كه مردم مي خواهند ،امّا اين پرسش را نيز با خود دارد: جنبشي كه دارد به سرعت دوران نوزادي خود را پشت سر مي گذارد اگر به همين زودي يگانه راه را در اتخاذ چنين رويه اي تشخيص بدهد آيا به رأيِ رهبر جنبش تمكين خواهد كرد ؟ و يا در اين صورت آيا رهبر جنبش توان آنرا را دارد كه همپا و همصداي مردم به اين حركت ادامه بدهد؟ در اين كه حرکت اعتراضي مردم در اين سه ماهه بيش از همه نام "جنبش سبز" را با خود يدک مي کشد حرفي نيست (نامي که خود با اما و اگرهايي نيز همراه است ) وبيش از همه نيز با نام ميرحسين موسوي گره خورده است . و از همين جاست که ما را با وضيعتي دوگانه روبرو مي کند . وضعيتي كه به واسطه خطير بودنش گاهن قادر نيستيم و يا خواهان آن نيستيم كه به مرز بندي مشخصي قائل شويم .
اما شكي نيست كه جنبش قبل از اينكه به شخص ، گروه يا جريان خاصي وابسته باشد شاهكار بي بديل مردمي است كه هر گاه به هيچ انگاشته مي شوند خود بهتر مي توانند از پس اعاده حيثيت شان برآيند . پس بهتر آن است چه در كسوت رهبري آن و چه در جايگاه جزئي از اين كل همواره نگاهمان معطوف به اراده مردم باشد .


* در اين باره بيشتر خواهم نوشت .

۲ نظر:

  1. سلام
    باید از تنها رسانه ای که جنبش در اختیار دارد حداکثر استفاده را ببریم و روزهایی همانند روز سبز خلق نماییم
    روزهایی همانند روز 13 آبان و شانزده آذر و روز 22 بهمن
    از همین الان دست به کار شویم
    هر چه زمان میگذرد ما هم اینچنین فرصتهایی را از دست میدهیم

    پاسخحذف
  2. راستی
    وبلاگ ادبی سیاسی اجتماعی فرهنگی رو از همون بالا درش رو تخته کردنند
    حالا ار همین که هست میتونی لینک کنید
    ...

    پاسخحذف