۲۵ مرداد ۱۳۸۸

وقتی قرار باشد........

قسمتی از دفاعیه پيام ده پناه اهل بجنورد متولد 1368 دانشجوي دانشگاه خواجه نصیر در سومین جلسه دادگاه حوادث اخیر:
از آنجايي كه نتوانستم جلوي حس كنجكاوي خود را بگيرم به خاطر اشتباهاتم از رهبر معظم انقلاب و مردم و همه كساني كه به آنها ضرر وارد شده است عذر خواهي كرده و طلب عفو مي‌كنم.
(منبع خبرگزاری فارس25/05/88)

آنچه در بالا خواندید چیزی بود که قاضی شنید و منشی دادگاه ثبت کرد ، اما آنچه که ما بازخوانی می کنیم - به رغم تشابه ظاهری اش با آنچه که دیگر متهمان گفته اند- این است:
وقتی یک روز به خاطر کاری که نکرده ای قرارباشد ، وادار به لیس زدن سنگ توالت بشوی یا چهار دست و پا تازیانه بخوری و صدای حیوان دربیاوری ، مدفوعت را بخوری و یا حتی" آن بلا "را سرت بیاورند چیز زیادی از دست نداده ای؛که تو انسانی و اینگونه راحت نمی توان تو را به مرحله حیوانیت تنزل داد .اما وقتی قرا است به خاطر کاری که نکرده ای وادار بشوی جلوی حس کنجاوی ات را بگیری آن وقت تو مرده ای .
اما بگذار در چشم آن قاضی ، "با کلاه بوقی منگوله دارش" من مرده باشم . فردا را به چشم خود خواهد دید چگونه از دل این خاکستر، سرخ و سبز باز خواهم آمد.

۲ نظر:

  1. چطوری عبد؟

    دلتنگتم پسر !!
    کی میای ؟

    پاسخحذف
  2. سلام
    انگار که هیچ وجود نداشته ایم
    انگار که اصلا زاده نشده ایم
    انگار که محو شده ایم در زمان
    انگار که خود را گم کرده ایم در خود و هیچ هم
    توانمان نیست که پیدا کنیم وجود خود را
    ...
    ....
    ......

    پاسخحذف