۱۵ شهریور ۱۳۸۸

سبعیت "آنها" و تخیل "ما"

.


آنچه این روزها سربازان گمنام امام زمان به روز زندان یان در بند می آورند امری است فراتر از قدرت تخیل . راستی چه اندازه باید نیرو داشته باشی تا هفده روزرا در سلولی با حجمی کمتر از قبر زنده بمانی. هر چند هفده روز را بعدن خواهی فهمید چرا که روز وشب را نمی دانی و ساعت و ثانیه را حتا . آنقدر می دانی مدت هاست نه می بینی ، نه می شنوی ، و نه چیزی هست که بنوشی و بخوری و ... و آنقدر زنده مانی که جوابگوی ارضای امیال بعدی این برادران باشی .
یا بیست روز در گوری تنگ تر به نام انفرادی دیوار به دیوار موتور خانه ای باشی که یک دم از کار باز نمی ایستد . آنجا فقط صداست . "تک صدایی" مهیب با ریتمی بی زمان و دایره وار که مجال شنیدن نفس ها و زجه هایت را نیز به تو نخواهد داد .
یا اینکه حواس پنج گانه ات را از تو بگیرند .اینجا نیز صدای نفس خودت را هم نخواهی شنید،چیزی نیست که ببینی جز تاریکی، آب دهانی نمانده که قورت بدهی و فریادی که از عمق جانت بر می آید را نه کسی هست که بشنود و نه از گلویت فراتر می رود. حتا بوی نمور قفست ، بوی تیزعرق بدنت که چه بسا به خون و چرکابه نیز به هم آمیخته باشد را نمی توانی حس کنی تا حداقل بدانی که هنوز زنده ای و وجود داری . آنجا دیگر تنها برگ برنده تو در این مبارزه مرگ و زندگی می توانست پناه بردن به جریان سیال ذهن باشد که اکنون دیگر به مدد این تکنیک و به واسطه از دست دادن روند عادی بده بستان مغز در ارتباط با دنیای بیرون بلوکه شده است . و بسیار محتمل است که این بازی به نفع مرگ پایان یابد .
به همه اینها می توانی تحقیر، تازیانه ،تجاوز،قرص ، دلهره و .... را نیز اضافه کنی و روش ها و تکنیک هایی که تا کنون نه در هیچ حکومت مستبدانه ای دیگری مشاهده گردیده و نه در تخیل ما.

تجسم آنچه که تاکنون کرده ند امری است که هر روزه با آن درگیرم و شاید یکی از دلایل ناخوش احوالی این روزهایم. چرا که سبعیت دستگاه حاکم وضعیتی نیست که هیچ کدام از ما در آن حاشیه امنی داشته باشیم .اما باز از همه آنچه تا کنون کرده اند با این یکی اصلن نمی توانم کنار بیایم؛
مصاحبه شونده ای باشم عزیز از دست داده به دست پلیدشان در کادربندی صدا و سیمای شان. و اینکه وادار باشی از امید بگویی و زندگی آن هم چشم در چشم دوربینی که با تمام "خیره گی اش" نمی بیند.
و برای همین است که هیچ کدام تاکنون نتوانسته اند چشم در چشم این دوربین "چیزی" بگویند . و آنکه "چیزی" گفته است نه عزیزی از دست داده و نه از "ما"ست.


.

۳ نظر:

  1. آدمی گرگ آدمی است
    توماس هابز

    پاسخحذف
  2. سلام

    خیلی عالی بود
    حال کردم
    به قول یارو گفتنی کیفور شدک

    پاسخحذف
  3. به یک سوال در وبلاگ من دعوت شدی؟

    پاسخحذف